پرواز تا بیکران

ساخت وبلاگ
بشکفد بار دگر لاله رنگین مرادغنچه سرخ فرو بسته دل باز شودمن نگویم که بهاری که گذشت آید بازروزگاری که به سر آمده آغاز شودروزگار دگری هست و بهاران دگرشاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاترلیک هرگز نپسندیم به خویشکه چو یک شکلک بی جان شب و روزبی خبر از همه خندان باشیمبی غمی عیب بزرگی است که دور از ما بادکاشکی آینه ای بود درون بین که در آن خویش را می دیدیمآنچه پنهان بود از آینه ها می دیدیممی شدیم آگه از آن نیروی پاکیزه نهادکه به ما زیستن آموزد و جاوید شدنپیک پیروزی و امید شدنشاد بودن هنر است گر به شادی تو دلهای دگر باشد شادزندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماستهر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رودصحنه پیوسته به جاستخرم آن نغمه که مردم بسپارند به یادژاله اصفهانی معروف به مستانه سلطانی پرواز تا بیکران...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 4 اسفند 1401 ساعت: 15:20

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشمحیف باشد که تو یار من و من یار تو باشمتو مگر سایه لطفی به سر وقت من آریکه من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشمخویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندمکه تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشمهرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتدکه من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشمهرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادیمگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشمگذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویتمگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشمگر خداوند تعالی به گناهیت بگیردگو بیامرز که من حامل اوزار تو باشممردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبانچون نباشند که من عاشق دیدار تو باشممن چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانمگر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردمتا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشمنه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبیهمچنان بر سر آنم که وفادار تو باشمخاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندیکه نشاید که تو فخر من و من عار تو باشمسعدی   پرواز تا بیکران...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 104 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:48

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانموین درد نهان سوز نهفتن نتوانمتو گرم سخن گفتن و از جام نگاهتمن مست چنانم که شنفتن نتوانمشادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاهگر دامن وصل تو گرفتن نتوانمبا پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوارگامی از سر کوی تو رفتن نتوانمدور از تو من سوخته در دامن شب‌هاچون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانمفریاد ز بی مهریت‌ ای گل که درین باغچون غنچه پاییز شکفتن نتوانم‌ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهمدارم سخنی با تو و گفتن نتوانممحمدرضا شفیعی کدکنی پرواز تا بیکران...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 91 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:48


فاش می‌گویم و از گفته خود دلـــشادم
بنده عشقم و از هر دو جهــــان آزادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیـــــر خــراب آبادم

اینستاگرام: (_aslam_raisi@)

پرواز تا بیکران...
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 105 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:48

موی خود بر شانه میریزی, شرابی, خب که چهمست میرقصی در آیینه حسابی خب که چهدختر ِ اربابی و یک باغ نوبر مال توستکرده ای پنهان به پیراهن، گلابی خب که چهرویت آن سو میکنی، تا باز می بینی مرادر قدم برداشتن ها پرواز تا بیکران...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 149 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:59

از در درآمدی, و من از خود به درشدم,گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوستصاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتابمهرم به جان رسید و به عیوق برشدم گفتم پرواز تا بیکران...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 135 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:59

باد نوروزي همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختي لعبتي ديگر شود

باغ همچون كلبه بزاز پرديبا شود
راغ همچون طبله عطار پرعنبر شود

روي بند هر زميني حله چيني شود
گوشوار هر درختي رشته گوهر شود

چون حجابي لعبتان خورشيد را بيني به ناز
گه برون آيد زميغ و گه به ميغ اندر شود

افسر سيمين فرو گيرد ز سر كوه بلند
بازمينا چشم و زيبا روي و مشكين سر شود

عنصری.

پرواز تا بیکران...
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 1 مرداد 1398 ساعت: 8:06

باد نوروزي همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختي لعبتي ديگر شود

باغ همچون كلبه بزاز پرديبا شود
راغ همچون طبله عطار پرعنبر شود

روي بند هر زميني حله چيني شود
گوشوار هر درختي رشته گوهر شود

چون حجابي لعبتان خورشيد را بيني به ناز
گه برون آيد زميغ و گه به ميغ اندر شود

افسر سيمين فرو گيرد ز سر كوه بلند
بازمينا چشم و زيبا روي و مشكين سر شود

عنصری.

پرواز تا بیکران...
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1398 ساعت: 12:18

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

رودکی

پرواز تا بیکران...
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1398 ساعت: 12:18

آمدم با بوسه بیدارش کنم رویم نشد از هوای ِ عشق سرشارش کنم رویم نشددر دلم گفتم من عاشق پیشه ی ِ چشم ِ توام خاستم آهسته تکرارش کنم رویم نشدپلکهای ِ مخملش بر روی ِ هم عمرش بلند خاطرم بود ” آفرین ” بارش پرواز تا بیکران...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز تا بیکران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apoesyflye بازدید : 156 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 15:30